معنی به حد مطلوب نرسیده

حل جدول

به حد مطلوب نرسیده

نامطلوب ، ناخوشایند


نرسیده

نابالغ

نارس

لغت نامه دهخدا

نرسیده

نرسیده. [ن َ رَ / رِ دَ / دِ] (ن مف مرکب) مقابل رسیده به معنی واصل شده. رجوع به رسیده شود. || کال. نارسیده. نارس. ناپخته. نپخته. || نابالغ.


مطلوب

مطلوب. [م َ](ع ص) خواسته و جسته.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء). جسته و خواهش کرده.(آنندراج). خواسته از حق و جز آن. ج، مطالیب.(از اقرب الموارد)(از محیطالمحیط). درخواست شده و تجسس شده و طلب شده و خواهش شده و تقاضاشده و لازم شده و ضرورشده و احتیاج داشته شده و هر چیز آرزوشده و خوش آیند و مرغوب. مقصود و میل و خواهش.(ناظم الاطباء):
تو هم معشوق و هم عاشق تو هم مطلوب وهم طالب
تو هم منظور و هم ناظر تو هم شاهی و هم دربان.
ناصرخسرو(دیوان چ سهیلی ص 362).
و انفاذ کار و ادراک مطلوب جز به سعادت ذات و مساعدت بخت ملک نتواند بود.(کلیله و دمنه). و آنچه مطلوب جهانیان است... بیافت.(کلیله و دمنه). آن چهار که مطلوب است بدین اغراض و بجز آن نتوانند رسید کسب مال است ازوجهی پسندیده.(کلیله و دمنه).
دیگر نرود به هیچ مطلوب
خاطر که گرفت با تو پیوند.
سعدی.
وصال تست اگردل را امیدی هست و مطلوبی
کنار تست اگر غم را کناری هست و پایانی.
سعدی.
|| معبود:... و ان یسلبهم الذباب شیئاً لایستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب.(قرآن 73/22). و رجوع به تفسیر ابوالفتوح رازی ج هفتم ص 160 شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

نرسیده

خام، کال، نارس


مطلوب

پسندیده، خواسته، خوشایند، موردنظر، دلخواه، محبوب، مرغوب، مساعد، مطبوع، مقبول، مقصود،
(متضاد) نامطلوب

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مطلوب

دلپذیر، دل خواه

کلمات بیگانه به فارسی

مطلوب

دلخواه

فرهنگ فارسی هوشیار

مطلوب

خواسته و جسته، درخواست شده، خوش آیند، آرزو شده، مرغوب، میل و خواهش

فرهنگ فارسی آزاد

مطلوب

مَطلُوب، خواسته شده، مورد رغبت، مورد میل،

واژه پیشنهادی

مطلوب

عزیز

فرهنگ معین

مطلوب

(اِمف.) خواسته شده، طلب شده، (ص.) دلپسند، خوش آیند، محبوب، معشوق. [خوانش: (مَ) [ع.]]

فارسی به عربی

مطلوب

لطیف، مثالی، مرغوب، مفضل، مناسب، موهل

معادل ابجد

به حد مطلوب نرسیده

435

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری